طوق باز. [ طَ / طُو] ( نف مرکب ) ظاهر آنست که از عالم شمشیرباز باشد، یعنی بازی کننده بطوق. خواجه نظامی راست : سر زلف معشوق را طوق ساز درافکن به این گردن طوق باز. گردنی که بقید عشق خو کرده است و به طوق بازی عمر صرف نموده. ( آنندراج ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) آن چه که با طوق ( گردن بند ) بازی کند : گردن طوق باز . ظاهرا آنست که از عالم شمشیر باز باشد یعنی بازی کننده بطوق .