طلا دوز

لغت نامه دهخدا

طلادوز. [ طِ / طَ ] ( ن مف مرکب ) دوخته شده با طلا. چیزی که به تارهای طلا دوخته باشند. بابافغانی راست :
از رنگ دگر سوخت دل از دور چو دیدت
نقش کمر و تاج طلادوز ندانست.( از آنندراج ).آنکه دستار طلادوز علم گردانید
کرد چون ریشه پریشان من سرگردان را.نظام قاری ( دیوان البسه ص 98 ).|| ( نف مرکب ) دوزنده با تارهای طلا.

فرهنگ فارسی

( صفت ) چیزی که با تارهای طلا دوخته شده باشد تاج طلا دوز دستار طلا دوز .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم