صید حرم

لغت نامه دهخدا

صید حرم. [ ص َ / ص ِ دِ ح َ رَ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) وحشی که در سرزمین حرم باشد کشتن و شکار کردن آن حرام است و اطلاق حرم بر زمین حوالی مکه معظمه کنند به این حدود اربعه : بطرف مشرق از مکه تا شش کروه و بجانب شمال دوازده کروه و بسمت مغرب هیجده کروه و بسوی جنوب بیست و چهار کروه. ( غیاث اللغات ) :
خون صاحبنظران ریختی ای کعبه حق
قتل اینان که روا داشت ؟ که صید حرمند.سعدی.دگر بصید حرم تیغ برمکش زنهار
وز آن که با دل ما کرده ای پشیمان باش.حافظ.یارب مگیرش ارچه دل چون کبوترم
افکند و کُشت و عِزّت صیدحرم نداشت.حافظ.

فرهنگ فارسی

وحشی که در سرزمین حرم باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال ابجد فال ابجد فال راز فال راز فال آرزو فال آرزو