صلح فرما

لغت نامه دهخدا

صلح فرما. [ ص ُ ف َ ] ( نف مرکب ) صلح فرماینده. امرکننده صلح. وادارکننده به آشتی :
بی زری داشت ترا بر سر جنگ
صلح فرمای تو زر بایستی.خاقانی.رجوع به صلح شود.

فرهنگ فارسی

صلح فرماینده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم