صافه

لغت نامه دهخدا

( صافة ) صافة. [ صاف ْ ف َ ] ( ع ص ) تأنیث صاف . || شترانی که پایها را به صف کشند. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث صاف جمع : صافات .

دانشنامه آزاد فارسی

صافه (Filtrate)
(یا: مایع زیر صافی) مایع شفاف حاصل از عمل صاف کردن (فیلتراسیون). این اصطلاح به فرآیند صاف کردن مایعات نیز اطلاق می شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال تاروت فال تاروت فال میلادی فال میلادی فال سنجش فال سنجش