شکر پرداز

لغت نامه دهخدا

شکرپرداز. [ ش ُ پ َ ] ( نف مرکب ) شکرگزار و سپاس گوی. ( ناظم الاطباء ). سپاسگزار. ثناگوی :
هر سر خاری زبان شکرپردازی شده ست
محمل لیلی همانا در بیابان آمده ست.صائب تبریزی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

شکر گزار و سپاسگوی ثنا گوی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم