شواله

لغت نامه دهخدا

( شوالة ) شوالة. [ ش َوْ وا ل َ] ( ع اِ ) عَلَم است کژدم را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || مرغی است. ( منتهی الارب ) ( ازاقرب الموارد ) ( مهذب الاسماء ) ( ناظم الاطباء ). || ( ص ) امراءة شوالة؛ زن سخن چین. ( منتهی الارب ). الشوالة؛ زن نَمام. زن سخن چین. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

علم است کژ دم را یا مرغی است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ورق فال ورق فال تماس فال تماس فال درخت فال درخت