شنون

لغت نامه دهخدا

شنون. [ ش َ ] ( ع ص ) فربه. || لاغر. از لغات اضداد است. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || اشتر بمیان نزار و فربه.( مهذب الاسماء ). شتر نه فربه نه لاغر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || گرسنه. ( منتهی الارب ). گویند: ذئب شنون ؛ گرگ گرسنه. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

فربه لاغر گرسنه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال عشق فال عشق فال ارمنی فال ارمنی فال نوستراداموس فال نوستراداموس