شقه کردن

لغت نامه دهخدا

شقه کردن. [ ش ِ ق ْ / ش َق ْ ق َ / ق ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) به دو نیم کردن. نصف کردن. دونیمه ساختن. ( یادداشت مؤلف ). دوپاره کردن. ( فرهنگ فارسی معین ) : تو مرا با شمشیر شقه میکنی ؟ آنکه مرا شقه بکند هنوز به دنیا نیامده است. ( امیر ارسلان چ محجوب ، جیبی ص 201 ).

فرهنگ معین

( ~ . کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) دوپاره کردن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) دو پاره کردن : تو مرا با شمشیر شقه می کنی ? آن که مرا شقه کند هنوز به دنیا نیامده است .

فرهنگستان زبان و ادب

{splitting} [علوم و فنّاوری غذا] فرایند نصف کردن لاشه از قسمت تیرۀ پشت

ویکی واژه

دوپاره کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال رابطه فال رابطه فال تک نیت فال تک نیت فال قهوه فال قهوه