شراح

لغت نامه دهخدا

شراح. [ ش َرْ را ] ( ع ص ) بیان کننده. ( آنندراج ). شرح کننده. تفسیرکننده. شارح. ( ناظم الاطباء ).
شراح. [ ش ُرْ را ]( ع ص ) ج ِ شارح. ( ناظم الاطباء ). رجوع شود به شارح.

فرهنگ فارسی

جمع شارح
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال چای فال چای فال تاروت فال تاروت فال مارگاریتا فال مارگاریتا