سیلی زن

لغت نامه دهخدا

سیلی زن. [ زَ ] ( نف مرکب ) سیلی زننده :
گفت سیلی زن سوءالی میکنم
پس جوابم گوی و آنگه می زنم.مولوی.

فرهنگ فارسی

سیلی زننده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم