سیل خیز

لغت نامه دهخدا

سیل خیز. [ س َ / س ِ ] ( نف مرکب ، اِ مرکب ) جایی که سیل ازآن حرکت کند. ( از فرهنگ فارسی معین ). جایی که سیل از آن خیزد. آنجا که سیل از آن روان شود :
تا بدامن ننشیند ز نسیمش گردی
سیل خیز از نظرم رهگذری نیست که نیست.حافظ.ز سیل خیز فنا ایمن است قصر بقات
چنانکه حصن فلکها ز صدمت پلکن.شمس فخری ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

۱. جایی که سیل از آنجا سرازیر شود.
۲. زمینی که بیشتر از جاهای دیگر از آن سیل جاری شود.

فرهنگ فارسی

۱ - حرکت سریع سیل . ۲ - ( صفت ) جایی که از آن سیل حرکت کند دره سیل خیز .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم