سکه کن

لغت نامه دهخدا

سکه کن. [ س ِک ْ ک َ / ک ِ ک َ ] ( نف مرکب ) آنکه بر روی سکه نقش کند. رجوع به تذکرة الملوک چ 2 صص 21 - 22.

فرهنگ فارسی

آنکه بر روی سکه نقش کند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال نخود فال نخود فال پی ام سی فال پی ام سی فال اعداد فال اعداد