سنابل

لغت نامه دهخدا

سنابل. [ س َ ب ِ ] ( ع اِ ) ج ِ سنبلة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به سنبل و سنبلة شود.

فرهنگ عمید

= سُنبل

فرهنگ فارسی

( اسم ) کار سرسری سطحی .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی سَنَابِلَ: خوشه های گندم (جمع سنبل وسنبل در اصل به معنای پوشاندن است ، و اگر خوشه گندم را سنبل نامیدهاند ، به این جهت بوده است که سنبل ، دانههای گندم را در غلافهائی که دارد میپوشاند )
ریشه کلمه:
سبل (۱۸۱ بار)سنبل (۵ بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال آرزو فال آرزو فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال پی ام سی فال پی ام سی