سلام دادن

لغت نامه دهخدا

سلام دادن. [ س َ دَ ] ( مص مرکب ) سلام کردن :
چون دید پدر سلام دادش
بس دلخوشی تمام دادش.نظامی.رجوع به سلام شود.

فرهنگ فارسی

سلام کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال فنجان فال فنجان فال راز فال راز