سخن باف

لغت نامه دهخدا

سخن باف. [ س ُ خَم ْ ] ( نف مرکب ) مجازاً، شاعر ماهر :
نه مرد لافم خاقانی سخن بافم
که روح قدس تند تار و پود اشعارم.خاقانی.

فرهنگ فارسی

مجازا شاعر ماهر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال رابطه فال رابطه فال عشق فال عشق فال فرشتگان فال فرشتگان