ساطی

لغت نامه دهخدا

ساطی. ( ع ص ) اسب فراخ گام. ( مهذب الاسماء ). اسب گام دور نهنده.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( المنجد ). || اسبی که در دویدن دم خود را بردارد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( المنجد ) ( ناظم الاطباء ). || اسبی که بر دیگر اسبان حمله کند. ( منتهی الارب )( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || سخت گیرنده بر کسی. ( منتهی الارب ) ( المنجد ) ( ناظم الاطباء ). || حمله کننده و مغلوب کننده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || اسب بر سر خود رونده. ( منتهی الارب ). || شتر نری که به غلبه شهوت از میان شتران بیرون آید از یکی بر دیگری. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || درازبالا. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). طویل. ( ناظم الاطباء ). || بسیارشونده. || چشنده. ( منتهی الارب ) ( المنجد ).
ساطی. ( اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر، واقع در 30 هزارگزی جنوب خاوری اهر، و 2هزارگزی راه شوسه اهر به خیاو. کوهستانی ، و هوایش معتدل ، و آبش از قنات و چشمه ، و محصولش غلات و حبوبات است ، و 396 تن سکنه دارد که بزراعت و گله داری اشتغال دارند. از صنایع دستی محلی گلیم بافی در آن معمول است. راه مالرو دارد. در دو محل به فاصله یکهزار گز به ساطی بالا، و ساطی پائین مشهور، و سکنه ساطی بالا 281 تن است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی است جزئ دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال کارت فال کارت فال ورق فال ورق فال تماس فال تماس