زینت گر

لغت نامه دهخدا

زینت گر. [ ن َ گ َ ] ( ص مرکب ) زینت دهنده. که زینت دهد. که آراید :
تا فرش عدل او شده زینت گر زمین
برچیده است ظلم بساط ستمگری.طالب آملی ( از آنندراج ).رجوع به زینت و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ فارسی

زینت دهنده که زینت دهد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال ورق فال ورق فال فرشتگان فال فرشتگان فال فنجان فال فنجان