زیبقی

لغت نامه دهخدا

زیبقی. [ ب َ / زَ / زِ ب َ ] ( ص نسبی ) منسوب به زیبق. ( ناظم الاطباء ). این انتساب جیوه فروش را می رساند. ( از الانساب سمعانی ). رجوع به زیبق شود.

فرهنگ فارسی

منسوب به زیبق این انتساب جیوه فروش را می رساند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم