زناته

لغت نامه دهخدا

زناته. [ زِ ت َ ] ( اِخ ) قبیله ای است به مغرب و از آن قبیله است زناتی منجم. ( منتهی الارب ). یکی از قبایل بربر. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). قبیله بزرگی در مغرب بوده است. رجوع به المسالک و الممالک. ( صورة الارض ). ابن حوقل ص 106، کامل ابن اثیر ج 9 ص 141، 147، 157 و صبح الاعشی ج 2 ص 362 شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال لنورماند فال لنورماند فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت