لغت نامه دهخدا
ز ممکن روسیاهی در دو عالم
جدا هرگز نشد واﷲ اعلم.شبستری. || شرمندگی از قصور یا تقصیر. سوادالوجه. ( یادداشت مؤلف ).
- امثال :
زمستان رفت روسیاهی به زغال ماند ؛ با اینکه یاری و مددی نکرد کار و مقصود چنانکه منظور بود انجام یافت. ( امثال و حکم دهخدا ).