رواج دادن

لغت نامه دهخدا

رواج دادن. [ رَ دَ ] ( مص مرکب ) رونق دادن. روایی بخشیدن. آب و تاب بخشیدن. رایج کردن. ترویج کردن. رجوع به رواج شود :
چنان منادی عشق است در درون خراب
که آنکه میدهد این ملک را رواج یکی است.ملا وحشی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

رونق دادن روایی بخشیدن آب و تاب بخشیدن رایج کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم