لغت نامه دهخدا
رنی. [ رُن ْ نا ] ( ع اِ ) ( الَ... ) تمامه مخلوق. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). همه آفریدگان. ( از اقرب الموارد ) ( از معجم متن اللغة ). و گویند: ما فی الرنی مثله ؛ یعنی در میان همه ٔکسان چون او نیست. ( از معجم متن اللغة ). || نام جمادی الاَّخرة، و بدین معنی بدون الف و لام آید . ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از معجم متن اللغة ). و رجوع به رُنّة شود.
رنی. [ رُ ] ( اِخ ) قصبه ای است در ناحیه بسارابی از کشور روسیه واقعدر 43هزارگزی شمال غربی قضای اسماعیل. دارای اسکله است و 6080 تن جمعیت دارد. ( از قاموس الاعلام ترکی ).
رنی. [ رِ ] ( اِخ ) جان. ( 1761 - 1821 م. ). از مهندسان معروف انگلیسی بود. از بناهای معروف او ساختمان پل واترلو و پل لندن است. رجوع به دائرةالمعارف بریتانیکا شود.
رنی. [ رِ ] ( اِخ ) قصبه ای است در ناحیه راجبوتا از کشور هندوستان واقع در 180هزارگزی شمال شرقی بیکانیر. دارای 5200 تن جمعیت است و از آن میان 985 تن مسلمان هستند.