رمج

لغت نامه دهخدا

رمج. [ رَ ] ( ع مص ) پیخال کردن مرغ. ( منتهی الارب )( آنندراج ). فضله انداختن مرغ. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

پیخال کردن مرغ فضله انداختن مرغ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال عشق فال عشق فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال جذب فال جذب