لغت نامه دهخدا
- کاغذ رشیدی ؛ ظاهراً یک نوع کاغذ که در عهد خواجه رشیدالدین فضل اﷲ همدانی معمول بود. در ترجمه محاسن اصفهان ضمن سپاسگزاری از توجه خواجه رشیدالدین نسبت به اصفهان آمده :... بر موجبی که ذکر آن مرحمت و عاطفت بر اصفهان و اصفهانیان تا ابدالاَّباد روزگار برصفحات کاغذ رشیدی نگاشت که جهت تصانیف خود و احیاء کتب فضلای جهان ماضی و غابر اقتراح نموده و وضع فرمودو جنس آن کاغذ از جهت صفاء صفحه و بزرگی تقطیع و نرمی و پاکی و بستگی و همواری و صقالت و اصالت بغیر ازاصفهان در هیچ ملک نیست و نبود... ( از ترجمه محاسن اصفهان ص 138 ).
رشیدی. [ رَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و لبنیات و چغندر و پنبه. راه اتومبیل رو. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
رشیدی. [ رَ ] ( اِخ ) احمدافندی حکیم ( 1282 هَ. ق. ). احمدافندی بن حسن بن علی رشیدی مصری. از نوابغ دانشکده پزشکی مصر و ازجمله نخستین کسانی است که به اروپا فرستاده شدند. او پس از بازگشت به مصر استاد علوم طبیعی در دانشکده ٔپزشکی شد و به ترجمه و تألیف پرداخت. مؤلفات وی از مؤلفات دیگران ممتاز است زیرا کمتر به نوشتن و تصحیح نیاز دارد. رشیدی در بیشتر فنون طب و علوم طبیعی تألیفاتی دارد و از آنجمله است : بهجةالرؤساء فی امراض النساء، چ بولاق 1260 هَ. ق.، الدراسة الاولیه فی الجغرافیة الطبیعیة، که از زبان فرانسه بتازی ترجمه کرده است و آن بر چهار بخش است ، و نه تألیف دیگر.رجوع به معجم المطبوعات مصر ج 1 و اعلام زرکلی شود.
رشیدی. [ رَ ] ( اِخ ) احمدبن عبدالرزاق بن محمدبن محمدبن احمد، مشهور به مغربی رشیدی. او مردی فاضل و دانشمند و صاحب فصاحت و بلاغت و از فارغ التحصیلان دانشگاه الازهر مصر بود و در علوم عقلی و نقلی نظیر نداشت. پس از بازگشت از مصر در زادگاه خود رشید به تدریس و تألیف پرداخت و پیشوای شافعیان شد. وی به سال 1096 هَ. ق. در رشید درگذشت. از تألیفات اوست : حاشیه ای بر شرح منهاج شمس الدین رملی که در سال 1086 هَ. ق. تألیف آن را به پایان رساند. ( از معجم المطبوعات مصر ج 1 ). و رجوع به اعلام المنجد و اعلام زرکلی شود.