دین داشتن

لغت نامه دهخدا

دین داشتن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) متدین بودن :
سخن از مردم دیندار شنو و آن را
که ندارد دین منگر سوی دینارش.ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

متدین بودن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال تماس فال تماس فال راز فال راز فال اعداد فال اعداد