دور گشتن

لغت نامه دهخدا

دور گشتن. [ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) دور گردیدن. دور شدن. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به دور شدن و دور گردیدن شود.

فرهنگ فارسی

دور گردیدن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم