دل قوی

لغت نامه دهخدا

دل قوی. [دِ ق َ ] ( ص مرکب ) قوی دل. معتمد. مطمئن :
بسکه خوردم بس زدم زخم گران
دل قویتر بوده ام از دیگران.مولوی.

فرهنگ فارسی

قوی دل . معتمد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم