دستان سام

لغت نامه دهخدا

دستان سام. [ دَ ن ِ ] ( اِخ ) دستان زند. دستان پسر سام ، چه دستان لقب زال پدر رستم بوده است :
تو پور گو پیلتن رستمی
ز دستان سامی و از نیرمی.فردوسی.ببیند یکی روی دستان سام
که بد پرورانیده اندر کنام.فردوسی.- پور دستان سام ؛ پسر زال یعنی رستم :
کدام است کاین را ندانم بنام
یکی گفت این پور دستان سام.فردوسی.

فرهنگ فارسی

دستان زند دستان پسر سام
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال قهوه فال قهوه فال عشق فال عشق فال عشقی فال عشقی