دست نگه داشتن

لغت نامه دهخدا

دست نگه داشتن. [ دَ ن ِ گ َه ْ ت َ] ( مص مرکب ) بازایستادن از انجام دادن کاری. خودداری کردن از اقدامی. کنایه از صبر و شکیبائی و عدم عجله در کارهاست. در کاری توقف کردن. دست نگاه داشتن.

فرهنگ فارسی

باز ایستادن از انجام دادن کاری خود داری کردن از اقدامی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم