درستک

لغت نامه دهخدا

درستک. [ دُ رُ ت َ ] ( اِ مصغر ) تصغیر درست. مسکوک کوچک :
هزاران طرف زرین طوق بسته
همه میخ درستکها شکسته.نظامی.رجوع به درست شود.

فرهنگ عمید

زر مسکوک تمام عیار.

فرهنگ فارسی

تصغیر درست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال انگلیسی فال انگلیسی فال شمع فال شمع فال تاروت فال تاروت