خوصاء

لغت نامه دهخدا

خوصاء. [ خ َ ] ( ع ص ، اِ ) مؤنث اخوص. زنی که چشمخانه اش به مغاک فرورفته باشد. || باد گرم که چشم را بشکند از گرما. || چاه دورتک. || پشته بلند زمین. || گوسپند که یک چشمش سیاه و دیگری سپید باشد. || نیمروز بسیار گرم. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). یقال : ظهیرة خوصاء؛ اذا ینظر فیها الناظر متخاوصاً.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال چوب فال چوب فال شمع فال شمع فال ای چینگ فال ای چینگ