خوش منظری

لغت نامه دهخدا

خوش منظری. [ خوَش ْ / خُش ْ م َظَ ] ( حامص مرکب ) خوب دیداری. خوشنمایی :
نشنیده ام اندر ختن بر صورتی چندین فتن
هرگز نباشد در چمن سروی بدین خوش منظری.سعدی.

فرهنگ فارسی

خوب دایداری خوشنمایی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال میلادی فال میلادی