خورده بین

لغت نامه دهخدا

خورده بین. [ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ ] ( ص مرکب ) نکته سنج. باریک بین. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( شرفنامه منیری ). || دانا. ( شرفنامه منیری ). || عیب جوی. ( ناظم الاطباء ) ( شرفنامه منیری ). || ( اِ مرکب ) آلتی از ابصار که هر چیز کوچکی بواسطه آن خیلی بزرگ دیده میشود و ذره بین نیز گویند. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

نکته سنج باریک بین
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال چای فال چای فال تاروت فال تاروت