خودخوری

لغت نامه دهخدا

خودخوری. [ خوَدْ / خُدْ خوَ / خ ُ] ( حامص مرکب ) حالت خودخور. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ عمید

خودخور بودن، حالت خودخور.

فرهنگ فارسی

عمل خود خور غصه بسیار خوردن .

فرهنگستان زبان و ادب

{endogenous respiration} [مهندسی محیط زیست و انرژی] مرحلۀ رشد باکتریایی در شرایط کمبود مواد غذایی که در طی آن میکرب ها از درون یاختۀ خود برای سوخت وساز بدون جبران آن استفاده می کنند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم