خود شناس

لغت نامه دهخدا

خودشناس. [ خوَدْ / خُدْ ش ِ ] ( نف مرکب ) آنکه عارف بخود است. آنکه خود را شناخته و نقاط ضعف و قوت خود را دریافته است. مسلط بر نفس خود. واقف بخود.

فرهنگ فارسی

آنکه عارف بخود است آنکه خود را شناخته و نقاط ضعف و قوت خود را دریافته است مسلط بر نفس خود .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم