خنجست

لغت نامه دهخدا

خنجست. [خ َ ج َ ] ( اِخ ) نام مکانی است که افراسیاب از آنجا فرار کرده و بسلامت جست. ( از ناظم الاطباء ). ظاهراً دریاچه ارومیه :
برین جایگه برز چنگم بجست
دل و جانم از جستن او بخست
درین آب خنجست پنهان شده ست
بگفتم بتو راز چونان که هست.فردوسی.سوی راه خنجست بنهاد روی
همی راند شادان دل و راه جوی.فردوسی.

فرهنگ فارسی

نام مکانی است که افراسیاب از آنجا فرار کرده و بسلامت جست .

فرهنگ اسم ها

اسم: خنجست (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: khanjast) (فارسی: خَنجست) (انگلیسی: khanjast)
معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری در زمان هرمز پسر انوشیروان پادشاه ساسانی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال فنجان فال فنجان فال کارت فال کارت استخاره کن استخاره کن