خنجر گذر

لغت نامه دهخدا

خنجرگذر. [ خ َ ج َ گ ُ ذَ ] ( نف مرکب ) خنجرگذار :
ابر میسره چل هزار دگر
چه نیزه گذار وچه خنجرگذر.فردوسی.رجوع به خنجرگذار شود.

فرهنگ فارسی

خنجر گذار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال سنجش فال سنجش فال ابجد فال ابجد فال تاروت فال تاروت