خلط کردن

لغت نامه دهخدا

خلط کردن. [ خ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مخلوط کردن. درهم کردن. آمیختن. || شوریدن. آشفتن. ( ناظم الاطباء ). تسویط. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

مخلوط کردن در هم کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال عشقی فال عشقی فال پی ام سی فال پی ام سی