خطا گرفتن

لغت نامه دهخدا

خطا گرفتن. [ خ َ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) اشتباه گرفتن. سهو گرفتن. تخطئه کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
نه در هر سخن بحث کردن رواست
خطا بر بزرگان گرفتن خطاست.سعدی ( گلستان ).کسی گیرد خطا بر نظم حافظ
که هیچش لطف در گوهر نباشد.حافظ. || گناه کسی را مورد عقاب قرار دادن :
خطای بنده نگیری که مهتران و ملوک
شنیده اند نصیحت ز کهتران خدم.سعدی.|| عیب گرفتن.

فرهنگ فارسی

اشتباه گرفتن سهو گرفتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال آرزو فال آرزو فال پی ام سی فال پی ام سی فال عشقی فال عشقی