خشک و خالی. [ خ ُ ک ُ ] ( ترکیب عطفی ،ص مرکب ) بدون مضافات. اصل یک چیز بدون هیچ زیادی. - تعارف خشک و خالی ؛ تعارف بدون صمیمیت. - زمین خشک و خالی ؛ زمین بدون کشت و بزر. - کاغذ خشک و خالی ؛ کاغذ بدون تعارف و محبت. چون : او بعد از یک سال یک کاغذ خشک و خالی هم ننوشت تا چه رسد به آنکه محبتی و تعارفی نیز بنماید.