خزک

لغت نامه دهخدا

خزک. [ خ َ زَ ] ( ع مص ) ستیهیدن. ( از تاج العروس )( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).
خزک. [ خ َ زَ ] ( اِ مصغر ) خزنده کوچک.
- گوش خزک ؛ جانوری است کوچک که معروف است چون به گوش رود موجب کری میشود.

فرهنگ فارسی

خزنده کوچک
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال پی ام سی فال پی ام سی فال احساس فال احساس فال سنجش فال سنجش