خرگ

لغت نامه دهخدا

خرگ. [ خ َ رَ ] ( اِ ) نامی است که در حوالی لار و بندرعباس به استبرق دهند. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به استبرق شود. || چغاله و نارسیده شفتالو ( لغت محلی شوشتر ). || هر چیز نارسیده که در آن عفوصتی باشد ( لغت محلی شوشتر ).
- خرماخرگ ؛ نوعی خرماست که رطب نیست و خشک گونه می باشد. ( یادداشت بخط مؤلف ).
خرگ. [ خ َ ] ( اِ ) کرک گیاه. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

کرک گیاه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال فرشتگان فال فرشتگان فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال امروز فال امروز