خاک پرست

لغت نامه دهخدا

خاک پرست. [ پ َ رَ ] ( نف مرکب ) پرستنده خاک.کنایه از کسی است که دوستدار امر بیمقدار است. آنکه دل به هیچ بندد. آنکه دل بر جهان بندد :
دلا جهان همه باد است و خلق خاک پرست
نه آتشم که فروزی بباد رخسارم.خاقانی.که ز نامحرمان خاک پرست
می نماید که شخصی اینجا هست.نظامی.

فرهنگ فارسی

پرستنده خاک کنایه از کسی است که دوستدار امر بیمقدار است .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال احساس فال احساس فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ورق فال ورق