خاطر عاطر. [ طِ رِ طِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مجازاً اندیشه فیض بخش : من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم.حافظ.با عندلیب صبح کنم یا به باغبان ای گل ترا به خاطر عاطر چه میرسد؟فصاحتخان ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
مجازا اندیشه فیض بخش : من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم .