حیاری

لغت نامه دهخدا

حیاری. [ ح َ را / ح ُ را ] ( ع ص ) ج ِ حیران. مردان سرگشته. سرکشتگان. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به حیران شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم