حرام نمک

لغت نامه دهخدا

حرام نمک. [ ح َ ن َ م َ ] ( ص مرکب ) نمک ناشناس. نمک نشناس.نمک بحرام. ناسپاس. کافرنعمت. نمک کور. کافر. کفور.

فرهنگ عمید

نمک به حرام، نمک ناشناس، ناسپاس، حق ناشناس.

فرهنگ فارسی

نمک ناشناس ناسپاس
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم