حبین

لغت نامه دهخدا

حبین. [ ح َ ] ( ع اِ ) خرزهره. درخت دفلی. ( منتهی الارب ). حبن.
حبین. [ ح ِب ْبی ] ( اِخ ) نام کوئی به مرو که عوام آن را سکه حبین نامند و اصل آن سکه حبان است. و منسوب به حبان بن حبلة باشد. ( سمعانی ) ( معجم البلدان از ابوسعید ).

فرهنگ فارسی

نام کوئی به مرو که عوام آنرا سکه حبین نامند و اصل آن سکه حبان است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال تک نیت فال تک نیت فال چای فال چای فال تاروت فال تاروت