جوبی

لغت نامه دهخدا

جوبی. [ ج َ ] ( ص نسبی ) منسوب است به جَوب. ( الانساب سمعانی ). رجوع به جوب شود.
جوبی. ( ص نسبی ) منسوب به جوب ( جوی ). جویی. || ( اِ ) حقی که بدشتبان بابت زراعت محصولات کنار جوی دهند. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- منسوب به جوب جویی . ۲- حقی که به دشتبان بابت زراعت محصولات کنار جوی دهند.
منسوب به جوب جوی جویی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال احساس فال احساس فال زندگی فال زندگی فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی