لغت نامه دهخدا
جراش. [ج ُرْ را ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ جارش. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). جنایتکاران و گناهکاران. ( از منتهی الارب ).
جراش. [ ج َ ] ( اِخ ) ابن احمد همدانی ، مکنی به ابوالفتح. از دانشمندان است. او راست : کتاب القرانات. ( از کشف الظنون ) ( از هدیة العارفین ).